اين دستاوردها جامعه اوليه جريكو را قادر ساخت تا كارهاي عمومي در مقياس بزرگ مانند سيستم هاي استحكامات ساختماني، انبارهاي انبار، رشد جمعيتي، تقسيم كار، تجارت و تخصص در صنايع دستي را اداره و مديريت كنند. پس از اين، به طور دوره اي شهرك هاي جديدي در اريحا ايجاد مي شد. اين سكونتگاه ها هنوز دوران نوسنگي بودند، اما شواهدي وجود دارد كه نشان مي دهد سفال توليد مي كردند. در پايان هزاره چهارم قبل از ميلاد دوباره به شهر محصور شده تبديل شد. بزرگترين اين سكونتگاه ها در سال 2600 قبل از ميلاد توسط آموري ها ساخته شد.
بخشي از اين توافقنامه "پروتكل روابط اقتصادي" بود كه در 29 آوريل 1994 امضا شد. دره اي كه در منطقه A در كرانه باختري قرار دارد، در حالي كه منطقه اطراف آن در منطقه C تحت كنترل كامل ارتش اسرائيل تعيين شده است. چهار سد معبر اين محاصره را محاصره كرده و رفت و آمد جمعيت فلسطيني اريحا را از طريق كرانه باختري محدود مي كند. در سال 659، آن ناحيه تحت كنترل معاويه، مؤسس سلسله امويان قرار گرفت. يك دهه بعد، زائر آركالف از جريكو ديدن كرد و آن را در ويرانهاي يافت، همه ساكنان «كنعاني بدبخت» آن اكنون در شهركهاي زاغهاي اطراف ساحل درياي مرده پراكنده شدهاند. پس از سقوط اورشليم به دست ارتش وسپاسيان در شورش بزرگ يهوديه در سال 70 پس از ميلاد، اريحا به سرعت رو به افول رفت و تا سال 100 پس از ميلاد تنها يك شهر كوچك پادگان رومي بود.
وجود ابسيدين در اريحا به مقدار زياد در دوران پيش از سفال نوسنگي A و B، نشان دهنده تجارت طولاني مدت با آناتولي است كه در 500 مايلي اريحا قرار دارد. از سوي ديگر، اشياء و كالاهاي صادراتي اريكويي در مكانهاي ديگر در شام يافت شد. جريكو قير و ساير منابع طبيعي درياي مرده را به ويژه به مصر صادر مي كرد كه از اين محصول عمدتاً براي موميايي كردن و پوشش قايق ها استفاده مي كرد. انواع اقلام مصري مانند سر گرز مرمري، پالت شيست، گلدان نيلوفر آبي، صدفهاي خرچنگ و خرچنگ نيز در دوران برنز به اريحا وارد ميشد. نام كنعاني باستاني آن «آريها» از نام خداي ماه كنعاني باستان «يريهو» و از «روها» به معناي «بو»، «عطر» و «ارريها» گرفته شده است.
خط داستان
تحولات در عصر نوسنگي پيش از سفال، مشابه ساير مكانهاي نوسنگي در خاورميانه، مانند عين غزال، جرف الاحمر، گوبكلي تپه و چاتالهويوك، جوامع كشاورزي از نظر اجتماعي پيچيدهتر و هماهنگتر از پيشينيان خود بودند. آنها در ساختمان هاي مستطيلي شكل، بزرگتر و از آجرهاي گلي كه بر پايه هاي سنگي تكيه داده بودند، زندگي مي كردند. فضاهاي داخلي آنها داراي گچهاي رنگي-عمدتاً سفيد، قرمز و صورتي- است كه غلظت آنها گوياي سنتهاي فرهنگي و هنري قوي است.
ناهار خود را در مقابل چشم انداز شگفت انگيز پرندگان از شهر جريكو، كوه هاي اردن و درياي مرده مي خوريد. با استفاده از تله كابين جريكو مي توانيد به اين رستوران برسيد. اين ساحل در درياي مرده توسط شهرك اسرائيلي نزديك به كاليا اداره مي شود. آنها معمولاً مالديو به فلسطيني ها اجازه مي دهند كه از ساحل نيز استفاده كنند. همچنين، جريكو براي مردم محلي به عنوان منطقه اي شناخته مي شود كه توسط محيطي زيبا احاطه شده است. مسيرهاي پياده روي متعددي وجود دارد كه مناظر زيبايي از واحه هاي اطراف جريكو دارند.
المقدسي، جغرافيدان عرب، در سال 985 نوشت كه "آب اريحا در تمام اسلام بالاترين و بهترين است. موز فراوان است، همچنين خرما و گلهاي خوشبو است". جريكو همچنين توسط او به عنوان يكي از شهرهاي اصلي جوند فيلاستين ناميده مي شود. كنيسه ناآران، يكي ديگر از بناهاي دوران بيزانس، در حومه شمالي اريحا در سال 1918 كشف شد. در حالي كه كمتر از شالوم آل اسرائيل از آن شناخته شده است، موزاييك بزرگتري دارد و وضعيت مشابهي دارد. هرود مجبور شد ملك سلطنتي در جريكو را از كلئوپاترا پس از آن كه مارك آنتوني به عنوان هديه به او داده بود، اجاره دهد. پس از خودكشي مشترك آنها در سال 30 قبل از ميلاد، اكتاويان كنترل امپراتوري روم را به دست گرفت و به هيروديس به عنوان بخشي از قلمرو جديد هيروديان، بر اريحا حكومت مطلق داد.
حفاري هاي اين سايت شبكه اي از ديوارهاي فروريخته را نشان مي دهد كه مربوط به اواخر قرن هفدهم يا اوايل قرن شانزدهم قبل از ميلاد است. جريكو به عنوان يك كمپ محبوب براي شكارچيان-گردآورنده فرهنگ ناتوفيايي كه قدمت آن به قبل از ميلاد ميرسد آغاز شد. تا زماني كه سرما و خشكسالي ناشي از آخرين عصر يخبندان يا دراياس جوانتر در حدود سال 9600 قبل از ميلاد به پايان رسيد كه سكونت و سكونت دائمي در تمام طول سال در اين منطقه آغاز شد. تل السلتان (تپه سلطان)، در 2 كيلومتري (1.2 مايلي) شمال اريحا امروزي، به اولين سكونتگاه دائمي تبديل شد.
نام عربي كنوني هر دو ارزش ارجاعي كلمه كنعاني، عطر و نام خداي ماه را يكي مي كند. نام باستاني كنعاني "روها" اخيراً در تل السلطان بر روي يك اسكرااب سنگي حكاكي شده مصري مربوط به هزاره دوم قبل از ميلاد كشف شد كه نشان دهنده تداوم ميراث فلسطين براي هزاران سال است. اولين شكارچيان در حدود 9000 سال قبل از ميلاد در اينجا ساكن شدند.
باستان شناسان بقاياي بيش از 20 سكونتگاه متوالي را در تل السلطان (يا تپه سلطان)، يك تپه خاكي در دو كيلومتري شمال شهر كنوني كشف كرده اند. شايد در مشهورترين نبرد كتاب مقدس، اين اولين شهري بود كه اسرائيليها هنگام ورود به سرزمين موعود به تصرف خود درآوردند. اما آيا همانطور كه آهنگ مي گويد "ديوارها فرو ريختند؟" باستان شناسان در مورد اينكه آيا اسرائيليان يوشع واقعاً يك شهر محصور شده را ويران كردند يا خير، اختلاف نظر دارند. محققين تقريباً متفق القول هستند كه كتاب يوشع ارزش تاريخي كمي دارد.
جريكو
اگر ترجيح ميدهيد روي چيزهاي ديگر تمركز كنيد، ديدن اصل سايت از جادههاي اطراف نسبتاً آسان است. پاركينگ اين سايت نه يك، بلكه دو فواره مجزا دارد كه هر دو ادعا ميكنند چشمه اليشع هستند. ماموريت ما ماموريت ما تعامل با مردم داراي ميراث فرهنگي و بهبود آموزش تاريخ در سراسر جهان است. هر ماه مي توانيد عضو شويد و از ماموريت ما براي مشاركت دادن مردم با ميراث فرهنگي و بهبود آموزش تاريخ در سراسر جهان حمايت كنيد. اولين سكونت گاه حفاري شده در تل السلطان (يا تپه سلطان) امروزي، در چند كيلومتري شهر فعلي قرار داشت. در هر دو زبان عربي و عبري، تِل به معناي «تپه» است – لايههاي متوالي سكونت در طول زمان تپهاي را تشكيل ميدهند، همانطور كه براي سكونتگاههاي باستاني در خاورميانه و آناتولي رايج است.
آبراهام ساموئل هرشبرگ (1858-1943) نيز پس از سفرهاي 1899-1900 خود در منطقه حدود 30 كلبه فقير و 300 ساكن گزارش داد. منبع اصلي آب روستا چشمه اي به نام عين السلطان روشن بود. مسافر فرانسوي لوران دآرويو در سال 1659 اين شهر را توصيف كرد: «اكنون متروكه است و فقط شامل حدود پنجاه خانه فقيرانه است كه در وضعيت بدي قرار دارند... دشت اطراف بسيار حاصلخيز است؛ خاك در حد متوسط است؛ اما آب آن توسط رودخانه هاي متعددي كه به اردن مي ريزند. مجموعه كاخهايي كه مدتها به دهمين خليفه اموي، هشام بن عبدالملك (ح. 724–743) نسبت داده ميشد و به اين ترتيب به نام كاخ هشام شناخته ميشد، در خربة المفجار، در حدود 1.5 كيلومتري شمال تلالسلطان قرار دارد. اين «قلعه صحرايي» يا قصر به احتمال زياد توسط خليفه وليد بن يزيد (حك 743–744) ساخته شده است كه قبل از تكميل ساخت و ساز ترور شد.
يك روز پس از پخش در ايالات متحده تا تعطيلات نيم فصل در استراليا پخش شد. پس از وقفه، شبكه ده نتوانست برنامه را براي حدود 2 ماه پس از ايالات متحده به پخش برگرداند. اين تأخير، همراه با عدم تبليغات و زمان ضعيف باعث شد تا جريكو پس از اپيزود در قفسه گذاشته شود. اريحا از زمان جنگ شش روزه سال 1967 به همراه بقيه كرانه باختري توسط اسرائيل اشغال شده است. اين اولين شهري بود كه طبق توافقنامه اسلو به كنترل تشكيلات خودگردان فلسطين واگذار شد. خودمختاري محدود فلسطينيان در اريحا در توافقنامه غزه-اريحا در 4 مه 1994 مورد توافق قرار گرفت.
خداوند به يوشع دستور داد كه شش روز، هر روز يك بار و در روز هفتم هفت بار، ديوارهاي اريحا را دور بزند. خداوند دستور داد كه هفت كاهن در شيپور به شهر حمله كنند، صندوق عهد در جلوي آنها و همه مردم در پشت صندوق عهد. آنها در شش روز اول روزي يك بار ديوار اريحا را محاصره كردند و سپس در روز هفتم شهر را هفت بار محاصره كردند. پس از آن كه صداي شوفار ضربات بزرگي به گوش رسيد، بني اسرائيل هلهله كردند و ديوارهاي شهر زير آنها فرو ريخت. كنيسه اريكو در كاخ زمستاني سلطنتي مكابين در اريحا متعلق به 70 تا 50 قبل از ميلاد است. كنيسه اي متعلق به اواخر قرن ششم يا اوايل قرن هفتم پس از ميلاد در اريحا در سال 1936 كشف شد و نام آن را كنيسه Shalom Al Yisrael يا "صلح براي اسرائيل" برگرفته از شعار عبري مركزي در كف موزاييك آن.
تنها رحاب، پدر و مادر، برادران و همه «كساني كه از او بودند» در امان ماندند. سپس يوشع هركسي را كه پايهها و دروازهها را بازسازي ميكرد، نفرين كرد و به ترتيب اولين و كوچكترين فرزندشان كشته شدند. اين امر در نهايت توسط هيل بيتليتي در زمان سلطنت شاه آخاب محقق شد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید: